شنبه، دی ۲۲، ۱۳۸۶

به قول رضا ابراهیم زادگان نوشتن دغدغه ایست که اگراندکی علاقه داشته باشی رهایت نمی کند و وبنوشت باتوجه به مزایایش میدان بازیست که ترا به چالش فرامیخواند!
بیش از یک سال از وبلاگ نویسی من می گذرد ..وبلاگ نویسی را قبل از این تاریخ و این روز شروع کردم..با فضای دیگری و آدمهای دیگری و انگیزه دیگری!در این یک سال خیلی چیزها تغییر کرده است.نمی دانم این فرآیند از کجا و چطور شروع شد؟روند تغییرات زندگی و افکار و عقایدم را می گویم!هرچه بود و هرچه هست آنچه مسلم است هیچ تغییری یک شبه به وجود نمی آید! و حالا که به یک سال گذشته می نگرم می بینم که نسبت به قبل!« به قبل ترهای قبل از این یک سال! » ارزش ها و ضد ارزش هایم ،قاعده و قانونهايم خيلي فرق كرده است!حدود و مرزهايم جابجا شده است! در این یک سال:
فهميدم كه زندگي در گذر است هرچه خودت را قايم كني يا هرچقدر حواس پرت باشي زمان مي گذرد پس بهتر است حقت را از زندگي بگيري پيش از آنكه خيلي دير شود!
فهميدم كه مرز گذاشتن براي خيلي از چيزها واقعا" سخت است مخصوصا" چيزهايي كه يك سرش انسان باشد ويك طرفش احساس و غريزه!
فهميدم آدم بايد خودش خطوط قرمزش! را دورش بكشد كه راحت جابه جا نشود!
فهميدم كه به تعدادآدمها و افكارشان تعريف براي مرزها و حدود هست!
فهميدم كه حد ومرزهاي آدمها به ظرفيتشان بستگي دارد!
فهميدم كه با آدمهاي پيرامونم خيلي فرق دارم! با آدمهاي عاقل پيرامونم! كه هميشه مي گويند:«زندگی این نیست!»..«اینها تفنن است!»...«رویاست!»...«خیالبافی است!»
فهمیدم که با پاسخ صریح وصحیح به سوال«اصولا" من چه آدمی هستم؟» خیلی فاصله دارم!!
در این یک سال نوشته ام و رها شده ام..از خیلی از ترسها و اضطرابها ودلهره ها !
می دانید!وبلاگ نویسی آدم را هم خالی می کند هم پر!
«بگذریم از اینکه گاه فاش گويي ها وپرده دري هاي دنياي مجازي به زندگي حقيقي ام تسري يافته است و بعضا" احتیاط و لفافه گویی های دنیای حقیقی به این فضای مجازی راه یافته است!»
قدر مسلم لذت بخش ترین بخش وبلاگ نویسی آشنایی وارتباط با آدمهایی بوده است که از درونشان با آنها آشنا شده ام..! چه شکل ارتباطمان تغییر کرده باشد وبه نوعی ارتباط حقیقی یا نیمه حقیقی تبدیل شده باشد و چه هنوز در قالب شیطنت های مجازی باقی مانده باشد!