شنبه، فروردین ۰۴، ۱۳۸۶

ديشب مطلب بسيار جالبي از شراگيم خواندم با عنوان مانيفست آخر سال ...
كه سنگ محكي در اختيارمان قرار داده تا بر رفتارها و باورها و عاداتمان بكشيم و ميزان و عيار حماقتشان را بسنجيم كه به من بي دين حقيقتا" چسبيد ....پاييز گذشته من اين سنگ محك را بر بسياري از باورها و رفتارهايم زدم و نتيجه آن ارتداد بود كه الان هم مثل مدال آن را بر شانه هايم حمل مي كنم و با افتخار از اين سابقه حرف مي زنم خدايي هم كه الان دارم كلي عاقل و فهميده است و با قبلي از زمين تا آسمان فرق مي كند...معيار سنجش بسياري از رفتارها و گفتارم هم خرد و انديشه اي است كه از بخشي از وجود اين خدا تراوش مي شود...
كلا " مكانيسم اين خدا -ترشحات و سيستم ورود و خروج و محصولات آن خيلي پيچيده است و نمي توانم خيلي حاليتان بكنم به علاوه براي فهم دقيق آن بايد اندك مايه اي از علم طب داشته باشيد !!!!
در ادامه صحبتهاي شراگيم بايد عرض كنم بسياري از رفتارها و باورها و پندارهاي احمقانه آدمي ناشي از تعصبي است كه دانسته يا نادانسته به خرج مي دهد تا محدوده امن خود را حفظ كند
تعصب تنها راه نجات از ترديدهايي است كه حاشيه امن ومانوس آدمي را مي لرزاند..
. و ممنون از شراگيم بخاطر نوشته دلچسبش...

چهارشنبه، فروردین ۰۱، ۱۳۸۶

سال كه تحويل شد فکرهای جور واجوری از سرم می گذشت ...تحولات و اتفاقات عجیب و غریب سال قبل...رفتارها و اعمال دور از ذهنی که خودم داشتم و چیزهایی که یاد گرفتم و حوادثی که از سر گذراندم
و امسال که اضطراب شیرین لحظه سال تحویل را نداشتم و سرد و کرخت و بی روح سال را تحویل کردم!!!
به کارهایی که باید انجام می دادم فکر می کردم از امتحان دستیاری گرفته تاحتی.....!!! همه را یک بار مرور کردم و زمانبندی همیشگی .....!همه باید بدون نقص انجام شود
برای آن چه پشت سر گذاشتم نباید متاسف نباشم راستش را هم بخواهید پشیما ن نیستم گرچه دلم می خواهد که باشم!!!
و درمیان هجوم سهمگین لغات و عبارات و اطلاعات دنبال چیزی برای فکر کردن می گردم... فقر و فلاکت مردم ..اوضاع نابسامان مملکت...آینده مبهم ونامطمئن خودم...با این حالی که دارم چه اتفاقاتی خواهد افتاد و این سال آبستن چه حوادثی خواهد بود برای من... مملکت و مردم؟
سالي بدون افسردگي..سردرگمي ....همراه با افزايش ميزان رضايت از زندگي و شدت يقين آرزو دارم...هرچند بعيد به نظر مي رسد