یکشنبه، بهمن ۰۸، ۱۳۸۵

آخرين خاطراتم هم مي ميرند كودكي ام جان مي كند .....!تصاوير مبهم و در هم باقيمانده هم رنگ مي بازند در تاريكي بي مفهومي هاي محض ....و تنهايي آدم هايي كه سالهاست جان باخته اند..
و ذهنم سرشار از بهانه هايي است كه شاد بودن را نفي مي كند.....فوت پسر خاله ام در تنهايي و ناكامي و شكست!

هیچ نظری موجود نیست: