پنجشنبه، بهمن ۱۸، ۱۳۸۶

جهت ثبت اغاز سي سالگي در تاريخ!

من هست شدم! من پديد آمدم !من جنبيدم!من نفس كشيدم!من جيغ زدم!من گريه كردم!من صاحب نام شدم!من صاحب حس شدم!من ديدم! من شنيدم! من خزيدم!من ايستادم!من راه رفتم! من دويدم! من حرف زدم! من ابراز وجود كردم!من بزرگ شدم!من بازي كردم! من افتادم! من زخم شدم!من سوال كردم! من جواب دادم! من مقايسه كردم! من ارزش گذاري كردم!من شناختم!من يادگرفتم!من مكلف شدم! من مجبور شدم! من درد كشيدم! من سكوت كردم!من فكركردم! من تغيير كردم!من عاشق شدم! من آزاد شدم!
من من شدم !
دندانه اي دارد به سالهاي عمرم اضافه مي شود كه قرار است ۹ سال با من بماند!حيف كه نه مي شود زمان را متوقف كرد ونه آن را شتاب داد!پس فاصله "آنچه هستم" و " آنچه بايد باشم" را بي خيال! و نتيجه اخلاقي آنكه آدم نبايد بدون داشتن چند دوست خوب،رفتن به چند سفر خوب و خواندن چند كتاب خوب ولذت بردن از همه چيز و همه چيز وهمه چيز !بميرد!

هیچ نظری موجود نیست: