دوشنبه، اردیبهشت ۰۹، ۱۳۸۷

شب وشيون تا كي؟

عزيز جان!اينكه دخترك گستاخ درون من و پسرك آتش پاره درون تو با هم همبازي شده اند ،اينكه در دالانهاي پر پيچ وخم درون هم مي دوند،بازي مي كنند ،جست وخيز مي كنند ،كشف مي كنند ...چيز خوبي است !
بي شك نتيجه اين همبازي شدن ها و كنجكاوي ها برايشان خاطرات و تجارب دلنشين و به ياد ماندني ،تصاوير ناب و هنر مندانه وآموزه هاي شگفت انگيز خواهد بود... مطمئنم !چون از سر سادگي ويكرنگي همبازي شده اند نه از سر آلودگي به شائبه انواع زیرکی ها و فرصت طلبی ها و هوسها و ..چه و چه!
اما مي داني عزيز جان ..!من نمي توانم به اينها بسنده كنم.. فقط اين نيست كه تو كجاي طبيعت قرار گرفته اي بلكه خيلي عميق تر،خيلي رشد يافته تر و تكامل يافته تر مي خواهم تمام ان مجموعه پويايي كه تو را ساخته است بشناسم در اين مكاشفه،اين كشف متقابل و اين دلبستگي ها برايم همه وجود تو ..همه حضور تو .. وهمه افكار تو مهم است ...!
تو در طبيعت ..تو در جامعه .. و تو در تفكر!

هیچ نظری موجود نیست: