یکشنبه، خرداد ۲۰، ۱۳۸۶

عنكبوت وارانه!

از تكرارها و عادتهايي كه مثل تار عنكبوت من رو محكم در بر گرفته اند واونقدر محكم به هم گره خوردند كه خودم رو هم مثل عنكبوت در اين دام اسير كرده اند...... از همه عادتها و قواعد و و امور مداوم و مشخص نفرت دارم...
از اونجايي كه اين قبيل تارها به روح ادم گره خوردند قطعا"‌پاره كردنشون زخم هاي كوچك و بزرگي ايجاد مي كنه...اين رو امتحان كردم..
كشمكش هاي دروني اين روزهاي من و احساسات ناخوشايندي كه گاهي به روابط بيمار اطرافم پيدا مي كنم نمونه كاملي از همين رنج و عذابهاست .. رنجي كه به دنبال پاره شدن يكي از اين تارها برام ايجاد شده... دلم مي خواست مي تونستم در مورد ادامه اين شيوه از زندگي تصميم قاطع و مشخصي بگيرم

هیچ نظری موجود نیست: