همانا يكي از لذت بخش ترين كارهاي دنيا آمادگاه رفتن با برادر زاده نازنين و در انبوه كتابها دست و پا زدن و پيش حسين آقا صاحب كتابفروشي كمند رفتن و كتاب خريدن و كافي شاپ رفتن و يك شكلات گلاسه گنده خوردن و عذاب وجدان نگرفتن و پياده از روي سي وسه پل هي رفتن وبر گشتن و بين درو دهاتي ها و اراذل واوباش زير طاقي هاي پل لول خوردن و پيتزا خوردن و باز هم عذاب وجدان نگرفتن و تا ساعت سه و چهار صبح به لطف پسر خواهر مهربان به همراه برادر زاده نازنين فيلمهاي روي پرده سينماي امريكا را ديدن!!و خوابيدن تا لنگ ظهر و از خواب بيدار شدن و كتاب خواندن تا مرز مردن! و ناهار ۱۵ عدد ! كتلت خوردن و عذاب وجدان نگرفتن!!و كارتون عروس مرده و گارفيلد ۲ براي اِن اُمين بار ديدن و باز كتاب خواندن و خانه برادر جان رفتن و بستني وكيك خوردن و باز هم عذاب وجدان نگرفتن!! و برگشتن و وبلاگ نوشتن مي باشد!
راستي به اين نتيجه رسيدم كه اولاد حلال زاده وقتي دايي نداره چاره اي نداره جز اينكه به عمه كوچيكش بره!
راستي به اين نتيجه رسيدم كه اولاد حلال زاده وقتي دايي نداره چاره اي نداره جز اينكه به عمه كوچيكش بره!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر