جمعه، اسفند ۰۳، ۱۳۸۶

absolutism..!

الان از اون وقتهاست كه دلم مي خواد طرفدار ، شيفته ، واله،شيدا وبه شكل غير منطقي و ديوانه واري عاشق كسي باشم..(در حوزه فوتبال و سينما ترجيحا"!) يا اعتقاد راسخ و پايبندي از اون دست اعتقاداتي كه مو لاي درزش نمي ره به چيزي داشته باشم!(در حوزه مذهب وسياست!)اصلا دوست دارم با چند تارفيق مكش مرگ من افراطي دور هم جمع بشيم و در مورد چيزي كه دوست داريم يا بهش معتقديم به شكل كلافه كننده وتهوع آوري !حرف بزنيم و براش غش و ضعف كنيم!و اگه كسي هم احيانا" با ما مخالفت كرد حالش را جا بياريم .به آدمهايي كه ديوانه وار چيزي رو مي پرستند حسوديم مي شه! به بيم و اميدشان! به جلز و ولزشان ! به نيرو وانرژي وهيجانشان! اصلا مطلق گرايي و تعصب به زندگي نيرو و انرژي مي بخشه.. با اين نسبي گرايي كوفتي كه نمي شه كسي رو تخطئه كرد و هاي لذت برد ولذت برد ولذت برد!
همانا يكي از بهترين كارها دفن كردن نسبي گرايي در يك مكان خلوت و دنج !و فرو كردن دستها در جيب! وآسوده و بي تفاوت قدم زدن است!

هیچ نظری موجود نیست: