چهارشنبه، اسفند ۰۸، ۱۳۸۶

امروز داشتم به اين فكر مي كردم كه بد جوري فعل خوردن و افعال و عبارات و اصطلاحات و امثال و حكم و استعارات خوردني و خوراكي! در زندگي و محاوره هاي ما ايراني جماعت رسوخ كرده است .
مثلا به هواخوري! مي رويم..يا چيز دندان گيري كه چنگي به دل بزند نمي يابيم يا لقمه را دور سرمان مي چرخانيم يا لقمه بزرگتر از دهانمان مي گيريم يا كسي را يك لقمه! چپش مي كنيم يا پاي لرز خربزه اي كه خورده ايم مي نشينيم يا آشي مي پزيم كه يك وجب روغن روي آن باشد يا نخود هر آشي مي شويم يا با يك غوره سرديمان مي شود با يك كشمش گرمي! يا دنبال آنيم كه نه سيخ بسوزد نه كباب! يا مثل آب خوردن دروغ مي گوييم يا در حال سماق مكيدنيم يا كسي را دنبال نخود سياه مي فرستيم يا صبر پيشه مي كنيم كه بلكه از غوره حلوا بسازيم يا از هول حليم توي ديگ مي افتيم يا كفگيرما ن به ته ديگ مي خورد يا دنبال ان هستيم كه ببينيم مزه دهان اين و آن چيست و يا گاهي با يك من عسل و روغن نمي شود ما را خورد!! يا از آدمهاي بادمجان دور قاب چين بدمان مي آيد يا براي بعضي ها تره هم خرد نمي كنيم يا دنبال آنيم كه شكمي از عزا در بياوريم يا شكممان را صابون مي زنيم يا از سر شكم حرف مي زنيم يا يك جاهايي با وجود دو آشپز آشمان يا شور مي شود يا بي نمك يا در حال خوردن آش كشك خاله هستيم يا دلمان براي كسي كباب مي شود يا در پي رفاقت با كسي هستيم كه دستش به دهانش برسد يا سرد و گرم چشيده باشد و .....
بخش زيادي از ارتباطات اجتماعي و موقعيتها و حالتهاي روحي و رفتارهايمان با اين عبارت و اصطلاحات بيان مي شود و حتي قابل لمس تر مي گردد . بي انصافي است اگر كاربرد وسيع و گسترده خوردن را در زندگيمان ناديده بگيريم اگر همين فعل خوردن نبود ما نمي توانستيم :
قسم و سوگند بخوريم، حق كسي را بخوريم، گول يا فریب بخوريم، سرما بخوريم، ، غوطه بخوريم ، تاب بخوريم ، غم بخوريم ، خود خوري كنيم، رشوه بخوريم، شلاق بخوريم، کتک بخوريم، فحش بخوريم ، توسری بخوريم، صدمه بخوريم ، افسوس بخوريم، ، جوش بخوريم، حرص بخوريم، مغزخر بخوريم، سر کسی را بخوريم، حسرت بخوريم، غبطه بخوريم ‌، مال مردم را بخوريم، شكست بخوريم، زمين بخوريم،چاقو بخوريم، تير بخوريم و از همه بدتر ! حتي نمي توانستيم جيگر !دختر سر كوچه مان را بخوريم!

هیچ نظری موجود نیست: