دوشنبه، فروردین ۱۹، ۱۳۸۷

فرض كنيد من بخواهم شاعر بشوم!

روايت گر كدام خانه يا پنجره باشم؟

كدام درخت شكسته يا برف سنگين را بلدم ؟

كدام آدمها را بايد از شعرم حذف كنم ؟


چگونه آدمهايي در شعرم خلق كنم؟

جاي كدام يكي از عناصر زندگي ام را با ديگري عوض كنم ؟

كدام تصوير زندگي را باز سازي كنم؟

به چه موضوعي جان بدهم ؟

اصلا از رها شده گي بنويسم يا از در بند بوده گي؟

تصاوير و مفاهيم منفعل بهترند يا طغيانگر؟

يك شعر جا براي عنوان كردن چند موضوع دارد؟

جا براي بيان كردن چند تصوير دارد؟

كدام مبهمي را خلاصه كنم ؟

كدام واضحي را شرح وبسط دهم؟

فاتح كدام قله فخر تاريخ را از نزديك ديده ام؟

شاهد كدام شهر شوكت قرن بوده ام؟


زير كدام باران همخوابگي كرده ام؟

من شاعر نمي شوم
بيستم فروردين ماه 1378 شمسي.



هیچ نظری موجود نیست: